توضیحات
دانلود رمان چند درجه بالاتر از غرور از مهدخت مرادی pdf
بعد از چهارسال برگشتم ایران جایی که توش متولد شدم ،قد کشیدم ، عاشق شدم،
ازدواج کردم و بچه دار شدم!
گناهکردم و تاوان گناهم دوری و غربت بود. اون از حق خودش نگذشت و
هم عشق خودش رو هم بچه امون رو ازم گرفت
و منو به دور ترین نقطه از زندگیاش تبعید کرد.
حالا خبر دادن ازدواج کرده و من واسه این که
بهش بفهمونم منم ازش دل کندم به خواستگاری
بهترین و نزدیکترین رفیقاش جواب مثبت دادم!
اما ای کاش این دل کندن واقعی بود…
هر دوتای ما توی چاههایی افتاده بودیم
که فقط طنابِ عشق پنهانامون میتونست
مارو نجات بده. عشقی که میل به آشکار شدن نداشت!