| چهارشنبه 2 فروردین 1402 | 18:50
پارسی رمان
پارسی رمان یک بستر بدون محدودیت برای شما خوانندگان عزیز محترم امیدوارم از همراهی ما لذت ببرید…

رمان دهلیز pdf

  • 20 آذر 1400
  • 13:49

تومان۲۳,۰۰۰




توضیحات

رمان دهلیز pdf

نام  : رمان دهلیز pdf

نویسنده : #سمیرا_ایرتوند

ژانر : #عاشقانه #طنز

خلاصه :

خمیازه ای کشید و دست برد و پنجره را باز کرد . باد خنکی میان موهایش پیچید . نگاهش دور تا دور حیاط خانه چرخید . حیاط خانه مثل همیشه تمیز بود و نم روی موزاییک های کف نشان میداد تازه شسته شده . شیلنگ آب مرتب و جمع شده پشت شیرآب قرار داشت و جارو خاک اندازی چسبیده به دیوار بود . با غچه ی کوچک حیاط مثل همیشه سبز بود و عطر ریحان و نعنایش هم از همین فاصله به مشام می رسید . با دیدن چهارپایه ی نزدیک درخت شاه توت حدس زد نیما باز هم نتوانسته به وسوسه ی چیدن شاه توت های رسیده غلبه کند . پرشوق لبخندی زد و از همانجا فریاد زد : سلام به اهل خانواده . چه روز خوبیه . چه جمعه ی قشنگیه .
-الان دقیقاً حس کرم رادیوو روشنه و آبجی ما گوینده ش…

در حالیکه خنده ش گرفته بود سرش به سمت صاحب صدا چرخید . حدسش درست بود نیما وسط درخت نشسته و سطلی توی دست داشت ، با نیشی باز گفت : میخوام بهتون اول صبحی انرژی بدم، بد میکنم ؟
-صبح توام بخیر دختر بابا . زود بیا تا این چایا سرد نشده صبحونه تو بخور.
صدای پدرش مطمئنا اول صبحش را قشنگتر میکرد . در سلام کردن به پدر و مادرش پیش دستی کرد و به گرمی جواب گرفت . پنجره ی اتاق را نیمه باز گذاشت و به سمت حیاط رفت . این دور همی قرار تمام جمعه هایشان بود . جمعه هایی که پدر سرکار نمیرفت و نیما مدرسه نداشت. سیروس در حالیکه سینی چایی را به سمت همسرش اعظم میگرفت روی تخت چوبی گوشه ی حیاط نشست و رو کرد سمت نیما: تمام شاه توتای اون درخت و کندی دیگه چیزی نمونده بیا پایین.

دوتا رمان به این اسم هست که این یکی فروشیه

 

  • اشتراک گذاری
  • برچسب ها:
https://parseroman.ir/?p=28541
لینک کوتاه مطلب:
مطالب مرتبط
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
پارسی رمان
سایت پارسی رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
آخرین نظرات
  • abbas alimirzaiyسلام عزیز به پشتیبانی آنلاین پیام بدید مشکلتون برسی بشه...
  • مریم حیدرپورخیلی قشنگ بود.دوسش داشتم🤩...
  • فاصلهمن دانلود کردم ولی فقط تا صفحه 13هست و بقیه نداره!!...
  • Mahdiehk✌✌✌✌✌✌👏...
  • Nimaچقدر ماهان رازهای پنهان داشت که پریا ازشون کوچک‌ترین خبری نداشت.انقدر نزدیک و ان...
  • پارمیدارمان خانم حسینی بسیار جذاب و قشنگ بود👏...
  • سیماخیلی قشنگ بود،واقعا آفرین👏💐...
  • ماندانا کتاب‌خورتعلیق رمان بالا بود و خیلی کشش داشت برام. بعد از صد سال بالاخره یه رمان بدون مشک...
  • abbas alimirzaiyبه پشتیبانی پیام بدید عزیز تا راهنمایی کنن پایین صفحه...
  • Mobinaخداااااا😭 چرا پریا و هومن انقدر لجبازن . کاش زودتر همه چی درست شه بینشون . دارم...
×

سلام پیام خود را برای من بنویسند معمولا زیر 30 دقیقه پاسخ خواهم داد

× پشتیبانی آنلاین
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پارسی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.