| چهارشنبه 2 فروردین 1402 | 20:25
پارسی رمان
پارسی رمان یک بستر بدون محدودیت برای شما خوانندگان عزیز محترم امیدوارم از همراهی ما لذت ببرید…

تومان۲۳,۰۰۰




توضیحات

رمان زندگی خصوصی یک زن pdf

نام  : زندگی خصوصی یک زن pdf

نویسنده : #زینب_ایلخانی

ژانر : #عاشقانه #ولقعی

خلاصه :

چرا دلم می خواست احمق باشم! یه احمق بیست و اندى ساله! یه احمق که می خواد حماقت خودش رو پشت هزارتا دلیل مسخره قایم کنه! خط خودش بود! هنوزم وقتى اشعار استاد ابتهاج رو می خوندم نا خودآگاه صداى امیرحسین توى گوشم می پیچید! اصلا کى جز اون منو ارغوان صدا می کرد؟ اینجا قرار بود خونمون باشه! وقتى داشت به آقابزرگم می گفت:حاج عمو اینجا حیفه بیفته دست بساز بفروش. یکم پولم کمه، اما جور میکنم تا ته سال

چه قندى توی دلم می سابیدن! یواشکى نگاهش کردم. چشم تو چشم شدیم. از ترس اینکه کسى نفهمه بینمون چه خبره سریع سرش رو پایین انداخت. خنده ام گرفته بود. آروم توی گوش مرجان گفتم: حتما داره توى دلش استغفار می کنه … اینجا قرار بود خونمون باشه … پول رو سر سال آورد … آقام گفت بریم محضر قولنامه بنویسیم تا وقتى مدارک واسه سند زدن آماده شه … با همون شرم همیشگی اش دست گذاشت روى شونه پیرمرد و گفت: شما نَفَست واسه ما حجته

اون نمی دونست نفس آقام دیگه خیلى قرار نیست بیاد و بره … کى می دونست بعد آقام، پسرش اون طورى حجت باباش رو زیر پا میذاره و میزنه زیر همه قول و قرارها … از دیشب که از مامانم شنیدم داییم حکم تخریب خونه رو گرفته یه بار دیگه مردم! نترس! مردن واسم عادى شده … از روزى که بهت گفتم تو برى می میرم اما باز رفتى و گفتى موندن دیگه صلاح نیست، من صلاح رو توى مردن دیدم …

 

  • اشتراک گذاری
  • برچسب ها:
https://parseroman.ir/?p=28426
لینک کوتاه مطلب:
مطالب مرتبط
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
پارسی رمان
سایت پارسی رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
آخرین نظرات
  • abbas alimirzaiyسلام عزیز به پشتیبانی آنلاین پیام بدید مشکلتون برسی بشه...
  • مریم حیدرپورخیلی قشنگ بود.دوسش داشتم🤩...
  • فاصلهمن دانلود کردم ولی فقط تا صفحه 13هست و بقیه نداره!!...
  • Mahdiehk✌✌✌✌✌✌👏...
  • Nimaچقدر ماهان رازهای پنهان داشت که پریا ازشون کوچک‌ترین خبری نداشت.انقدر نزدیک و ان...
  • پارمیدارمان خانم حسینی بسیار جذاب و قشنگ بود👏...
  • سیماخیلی قشنگ بود،واقعا آفرین👏💐...
  • ماندانا کتاب‌خورتعلیق رمان بالا بود و خیلی کشش داشت برام. بعد از صد سال بالاخره یه رمان بدون مشک...
  • abbas alimirzaiyبه پشتیبانی پیام بدید عزیز تا راهنمایی کنن پایین صفحه...
  • Mobinaخداااااا😭 چرا پریا و هومن انقدر لجبازن . کاش زودتر همه چی درست شه بینشون . دارم...
×

سلام پیام خود را برای من بنویسند معمولا زیر 30 دقیقه پاسخ خواهم داد

× پشتیبانی آنلاین
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پارسی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.