توضیحات
رمان عشق ملا pdf
خلاصه :
نگین با روحی رابطه دارد که او را باردار میکند اقدام نگین برای سقط جنینش باعث میشود ک …..
ته از یه روز طولانى وخسته کننده همراه مهناز قدم زنان راه خونه روخس
پیش گرفته بودم
مهناز واقعا دوست خوبى برام بود
ز دبیرستان مى شناسم منو مهناز با قبول شدنمون توى رشته حسابدارى من اونو ا
دوباره باهم همکلاس شدیم ودوباره کنار هم روى یه میز جاى گرفتیم!!!
ه با خستگى عرق پیشونیم رو مى گرفتم با صداى مهناز دستم رو پایین همونطور ک
اوردم واز قدم هام کاستم .
پیش گرفته بودم
مهناز واقعا دوست خوبى برام بود
ز دبیرستان مى شناسم منو مهناز با قبول شدنمون توى رشته حسابدارى من اونو ا
دوباره باهم همکلاس شدیم ودوباره کنار هم روى یه میز جاى گرفتیم!!!
ه با خستگى عرق پیشونیم رو مى گرفتم با صداى مهناز دستم رو پایین همونطور ک
اوردم واز قدم هام کاستم .
مى گم نگین دیروز خاله ام که با شوهرش اختلاف داره، قهر اومد خونه ى ما
لاى دعا نویس حرف میزدُمدام داشت از یه م !
که خیلى ازش تعریف میکنن قراره خاله ام فردا واسه مشکلش بره پیششمى کفت!!
من که خیلى کنجکاوم برم وببینمش !
خاله ام مى گفت یک پسر جون و خیلى خوشگله
خنده ریزى در جواب مهناز کردم و درحالى که با انکشت اشاره ام مخفش رو نشونه
میگرفتم گفتم:
_ا شفات بده تو پاک کوسخلى کدوم پسره خوشگلى دوره این خرافاتات هستخد!
با اون جشماى دریده اش چشم قره اى
بهم رفت وبا عصبانیت گفت:
+کوسخل تویى که راه رو براى اون دختره ى عوضى باز گذاشتى و اونم
به راحتى مهران و طورش کرد.
با حرفى که مهناز زد و شنیدن اسم مهران
اشک توى چشمام جمع شد وبا قهر از مهناز روى گرفتم
میگرفتم گفتم:
_ا شفات بده تو پاک کوسخلى کدوم پسره خوشگلى دوره این خرافاتات هستخد!
با اون جشماى دریده اش چشم قره اى
بهم رفت وبا عصبانیت گفت:
+کوسخل تویى که راه رو براى اون دختره ى عوضى باز گذاشتى و اونم
به راحتى مهران و طورش کرد.
با حرفى که مهناز زد و شنیدن اسم مهران
اشک توى چشمام جمع شد وبا قهر از مهناز روى گرفتم
رمان عشق ملا pdf